مُتانا وُلیا
یادداشت های من!

ایده یک کاریکاتور: مردی با زن و بچه اش (همان خانواده آسیب پذیر "گل آقا") سه طرف سفره ای نشسته اند، وسط سفره یک کاسه و چند تکه نان هست و در طرف دیگر سفره محمود نوری(!) و پشت سرش سعیدلو ایستاده. محمود در میان هاله ای از نور، در حالی که یک پیت نفت را در کاسه خالی می کند رو به سعید لو کرده از او می پرسد:"کبریت داری؟"