این مطلب "نقطه ته خط" را که خواندم، از خودم پرسیدم که "آخر این چه شیوه استدلال است؟ اینها چه مزخرفاتی هستند که این آقا نوشته؟" دو-سه ماهی است که معمولا مطالبش را میخوانم و تا به حال این طور غافلگیر نشده بودم. این غافلگیری اما زیاد طول نکشید؛ اشتباه از من بود. در کمال تعجب دیدم این تنها سوژه آن است که تغییر کرده، نه شیوه ایشان.
این مطلب کماهمیتی نبود؛ لااقل برای من نه. این نشان میداد وقتی موضع من در باره یک سوژه به موضع نویسنده نزدیک است، دیگر زیاد به روشهای استدلال، ساختار مطلب و ... توجه نمیکنم و تنها در مغزم مینویسم "یکی دیگر هم با من موافق است."
از ناصر خالدیان تشکر می کنم که مرا متوجه این ضعف بزرگم کرد.
-----
گلناز و مرد رومانتیک با کلنگ هم در مورد این مطلب ناصر خالدیان نوشتهاند.