متن: متن کامل شروط ضمن عقد هدیه نوروزی «زنستان» برای همه زنانی است که قصد ازدواج دارند. شما هم می توانید با انتشار این متن در سایت ها، وبلاگ ها و یا توزیع آن از طریق پست الکترونیکی و نسخه های چاپی به رواج آن در جامعه کمک کنید. شاید این چند خط بهترین هدیه برای زوج های جوانی باشد که می خواهند زندگی شان را بر مبنای برابری بنا کنند.
در زمینهی متن: همانطور که در این نوشتار خواهد آمد، برخی از این شروط خود، نابرابرانه اند و جای خالی شروط دیگری نیز در این میان کاملا مشهود است.
جملهی آخر مت بالا مرا به یاد آن حکایت "ادب از که آموختی؟" میاندازد. با این دید شروط زیر برای کسانی که خواهان برابری هستند کاملا مفید است!
متن: 1. زوج به زوجه وكالت بلا عزل با حق توكيل به غير ميدهد تا زوجه در هر زماني كه بخواهد از جانب زوج اقدام به متاركه نموده و از قيد زوجيت خود را رها كند به هر طريق اعم از اخذ يا بذل مهريه.
در زمینهی متن: در صورتی که ازدواج به قرارداد عادلانهای تبدیل شود، آیا در آن مهریه و نفقه جایگاهی خواهند داشت؟ به این نکته در بند سوم "در زمینهی متن" ماقبل آخر توضیح داده شده است.
متن: 2. زوجه اجازه دارد از هم اكنون هرگاه خواست به خارج از كشور برود و نياز به اجازه مجدد زوج ندارد. چه براي اخذ يا تمديد يا تجديد گذرنامه و اين اجازه دائمي است.
در زمینهی متن: به "در زمینهی متن" آخر رجوع شود.
متن: 3. زوجه حق ادامه تحصيل تا هر مرحله اي كه لازم بداند و در هر مكان و محلي كه ايجاب نمايد مخير است.
در زمینهی متن: به "در زمینهی متن" آخر رجوع شود.
متن: 4. زوج ، زوجه را در انتخاب هر شغلي كه مايل باشد و هر كجا كه بتواند كار كند، مخير ميكند و اجازه ميدهد كه مشغول به كار شود.
در زمینهی متن: ندارد.
متن: 5. زوج و زوجه متعهد ميشوند هنگام جدايي اعم از اينكه متاركه به درخواست مرد باشد يا به درخواست زن، كليه دارايی كه بعد از ازدواج دائم زوجين به دست ميآورد بين آن ها به مناصفه تقسيم شود.
در زمینهی متن: بحث دربارهی این بند را به یادداشت مستقلی در آینده موکول میکنم.
متن: 6. حق انتخاب مسكن و تعيين شهر يا محلي كه زندگي مشترك در آنجا ادامه پيدا كند با زوجه خواهد بود.
در زمینهی متن: آشکارا نابرابرانه است. هر فرد در تصمیم برای انتخاب محل زندگیاش تا جایی که قانون را نقض نکند مخیر است. دربارهی محل زندگی فرزند باید میان زوجین توافق شود، مگر در مواردی که پدر یا مادر صلاحیت نگهداری از فرزند را نداشته باشند و در این موارد قانون باید پیشبینی لازم را انجام دهد.
این که کسی محلی را برای زندگی به دیگری تحمیل کند، شاید در مواردی لازم باشد؛ اما در هر حال واضح است که دو طرف این رابطه در موضع "برابر" نیستند.
متن: 7. اگر در آينده زوجين داراي فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از كشور نيازي به اذن پدر ندارند.
در زمینهی متن: چرا؟ دربارهی حضانت فرزند باید توافق شود، مگر در مواردی که پدر یا مادر صلاحیت نگهداری از فرزند را نداشته باشند و در این موارد قانون باید پیشبینی لازم را انجام دهد. در صورتی که قانون حضانت فرزند را به زوج یا زوجه تفویض کند، حق طرف دیگر برای ملاقات با فرزند از او سلب نمیشود و طرفی که حضانت فرزند را بر عهده دارد باید شرایط لازم را آنگونه که قانون تعیین میکند فراهم نماید. روشن است که خروج فرزند از کشور بدون توافق طرفین میتواند منجر به نقض حق یک طرف در ملاقات با فرزند شود.
متن: ازدواج یک قرارداد حقوقی است که بر اساس آن زن و مرد حقوق و تکالیفی را بر عهده می گیرند. بر اساس قوانین مدنی ایران، این حقوق و تکالیف به صورت برابر بین زن و شوهر تقسیم نمی شود و در واقع زن به موجب عقد ازدواج بسیاری از حقوق مدنی و معنوی خود همچون حق سفر، اشتغال، انتخاب مسکن، ولایت بر فرزندان و جدایی از همسر را از دست می دهند و در قبال آن حقوق مادی همچون مهریه و نفقه را به دست می اورند که در بسیاری ازموارد دستیابی به این حقوق مادی هم با مشکل همراه است، براي رفع اين نابرابري و براي اينكه يك تعادلي بين اين حقوق و تكاليف برقرار شود، ميتوانيم از شروط ضمن عقد استفاده كنيم.يعني زن و شوهر يك سري مسائل مورد توافق خودشان را كه قانون در مورد آنها ساكت است يا نظر قانون در آن زمينه مورد پذيرش آنها نيست ولي مطابق خود قانون توافق خلاف آن هم ممكن است، در سند ازدواج به عنوان شروط ضمن عقد ثبت كنند.
در زمینهی متن: حقوق و تکالیف را بر عهده نمیگیرند، بلکه حقوق و تکالیفشان تبیین میشود. زن به موجب عقد ازدواج حق ولایت بر فرزندان و جدایی از همسر را از دست نمیدهد؛ چراکه پیش از ازدواج اساسا قائل شدن چنین حقوقی برای زن و مرد بیمعنا است و با ازدواج معنا مییابد. این که زن و مرد هر دو حق جدایی از همسر را داشته باشند، قابل قبول است. اما چرا "حق ولایت بر فرزندان" باید به زن تفویض شود؟ (در بند 7 در این مورد نوشته شده است.)
در ضمن نویسند یا نویسندگان بر چه اساسی "حقوق مدنی و معنوی"! را از "حقوق مادی" جدا کردهاند؟ آیا منظور از "حقوق مدنی و معنوی" چیست؟ "حقوق مدنی-معنوی" یا "حقوق مدنی و حقوق معنوی"؟ اصلا حقوق معنوی یا حقوق مدنی-معنوی چیستند؟ اصلا "حقوق غیرمدنی" یعنی چه؟ اگر اساسا چنین لفظی معنا داشته باشد آیا جامعه میتواند آنها را تبیین کند؟ اگر بتواند آیا باز هم "غیرمدنی" هستند؟
گفتهاید حقوقی از زن گرفته میشود و در ازای آن حقوقی به زن داده میشود؛ و اینها به هم نمیارزند. طی شروطی که وضع کردهاید این حقوقی را که به گفتهی شما از زن گرفته شده است را به او باز گرداندهاید. سوال من این است که چرا حقوقی که زن به دست آورده را باز پس ندادهاید؟ مرد در قراردادی که شما وضع کردهاید چه چیزی به دست آورده که به پرداخت مهریه و نفقه بیارزد؟ شما "ولایت بر فرزند" را به زن دادهاید، در حالی که پرداخت نفقهی فرزند و حتی خود زن –که به گفتهی شما باید ولی فرزند باشد- با مرد است.
متن: این شروط که شامل حق مسکن، کار، تحصیل، طلاق، تقسیم دارایی های مشترک در هنگام جدایی و حضانت فرزندان است،باید در هنگام عقد نکاح در دفتر خانه ثبت اسناد رسمی در قباله ازدواج ثبت شود.
این شروط باید با عبارات حقوقی معینی در عقدنامه نوشته شود و در صورت ذکر نشدن برخی عبارات خاص حقوقی از حیث اعتبار خارج است و نمی توان به آنها استناد کرد.
در زمینهی متن: عبارات حقوقی مورد اشاره باید عاری از ابهام باشند که در شروط 2 و 3 این امر رعایت نشده است. (از هم اكنون - مکان و محل - جملهبندی شرط 3)